نامه سفیر انگلیس درباره اختلاس ۶ میلیون پوندی و املاک رضا شاه مشاهده نسخه اصلی

سفیر کبیر انگلستان در ایران در نامه ای محرمانه به وزارت خارجه انگلیس به تاریخ پانزدهم سپتامبر 1941 مصادف با 24 شهریور سال 1320 در خصوص وضعیت ایران و اقدامات رضاشاه آورده است:

1 – او در انتخابات مداخله می کرد و مجلس آلت دست او بود. آن روزنامه هایی که اجازه فعالیت می یافتند جرئت گفتن یک کلمه علیه او یا سیاست اش را نداشتند، به طریق اولی حیات مطبوعات به معنی متعارف، تقریبا خاتمه یافته بود. 2 – او با اعمال خشونت، حتی نسبت به وزیرانش که معمولا آنان را با لگد یا پهنای شمشیرش می زد، ایرانیان را خفیف می کرد. 3 – او عده ای از ایرانیان را بدون محاکمه کشت. به عنوان مثال: مدرس (یک رهبر روحانی) و تیمورتاش (وزیر دربار). 4 – او تمام درآمد نفت را تحت کنترل خودش گرفت و البته بدون نیاز به تصویب کسی خرج تسلیحات کرد. 5 – وقتی او استعفا داد در بودجه دولت کسری وجود داشت، در حالی که در حساب شخصی او در بانک معادل شش میلیون پوند موجود بود. 6 – او به خاطر طرح های صنعتی، از کشاورزی ،عظیم ترین کسب و کار ایران غفلت کرد. سودمندی بعضی از طرح ها مشکوک بود. به عنوان مثال، ذوب آهن که قرار بود دو میلیون پوند هزینه آن شود. 7 – او صنایع سود ده را به عنوان مایملک شخصی برای خود نگاه می داشت، حال آن که صنایع غیر سود ده را به دولت وا می گذاشت، کارخانه ها پر از افرادی بود که عملا کارگر اجباری محسوب می شدند و حقوق ناچیزی می گرفتند. 8  -او راه آهن پرهزینه ای از محل درآمدهای جاری ساخت که نتیجه آن فقیر شدن طبقات کم درآمد ملت بود و سهم بی تناسبی از انحصارات دولتی، بر روی شکر، چای، دخانیات و کبریت به آنان تحمیل می شد. 9 – او مناطق گسترده ای از اراضی کشاورزی مرغوب را از راه مصادره به دست آورد. بسیاری از املاک دیگر را، از طریق تحت فشار گذاشتن مالکان، به دست آورد. به عنوان مثال ،از طریق قطع منبع تامین آب تا زمانی که قیمت نازل پیشنهادی مورد قبول مالک اصلی قرار می گرفت. به هنگام کناره گیری اش مشغول تصاحب منطقه ای وسیع از اراضی مرغوب در نزدیک کرند از راه خرید اجباری به نفع شخص خودش بود. 10  -او کشت برنج در اصفهان را ظاهرا برای حفظ مردم اصفهان از مالاریا و در واقع برای حفظ برنج شمال خودش از رقابت ممنوع کرد. 11 – او به حدی غله صادر کرده که وقتی جنگ در اروپا شروع شد، در سیلوهای عظیمی که ساخته بود، ذخیره ای وجود نداشت، او مجبور شد برای کسب مجوز خرید غله از هند به بریتانیا متوسل شود و این مورد قبول واقع شد، گرچه ما از نظر غله و حمل و نقل در مضیقه بودیم. بعد از حمله 1941 کشتی های متفقین با به خطر انداختن جان ملوانان مجبور به حمل غله به ایران بودند کشوری که با پیش گرفتن سیاستی عاقلانه می توانست غله صادر کند. 12 – مدارس آمریکایی که سیف پورفاطمی همه آن ها را ستوده است و مدارس انگلیسی که او در یکی از آن ها تحصیل کرده در سال 1940 در یک هیجان ناشی از ملیت گرایی به وسیله رضاشاه تعطیل شد. 13 – کارهای او که منجر به نارضایتی عمومی می شد همه خیلی عمده نبود از قبیل استفاده از آبی که باید باغ های سبزی مردم را آبیاری می کرد جهت باغچه های گل کاخ ها استفاده می شد. در آخرین سال سلطنت اش به شهرداری تهران دستور داد که باغ شهرداری را برای احداث یک هتل به او بفروشد. 14 – او در حالی که تعدادی قصرهای بی مصرف در تهران می ساخت، در مورد تامین آب لوله کشی هیچ کاری نکرد و گذاشت مردم تهیدست پایتخت اش حتی برای آب آشامیدنی محتاج جوی آب خیابان باقی بمانند.

مشاهده مطالب بیشتر